سيرتاريخي واژه افغان و افغانستان
(( افغانستان )) به معناي(( دولت و كشور افغانان ))و يا (( كشوري كه تحت سلطنت سلاطين افغاني متحد شده باشد))(1)از واژه ي (( افغان )) كه معرﱠب (( اوغان )) است (2)مشتق شده است.برخي معتقدند:(( افغان )) در ابتدا (( اغوان )) از ريشه ي آريايي بوده است و به مرور زمان (( اوغان )) و سپس (( افغان )) شده است.(3)
كلمه ي (( افغان )) نخستين بار در قرن چهارم هجري درباره ي برخي از قبايل پشتون منطقه ي شرق خلافت اسلامي در آثار نويسندگان مسلمان استعمال شد.(4) اين استعمال ابتدا در (( حدود العالم ))(5) سپس در (( تاريخ يميني ))(6) و (( تاريخ بيهقي ))(7) به چشم خورد.
به تدريج نويسندگان ديگر نيز اين اسم را ثبت و ضبط كردند و بر دايره ي نفوذش افزوده شد تا جايي كه در قرن دهم هجري نام قسمت بزرگي از قبايل پشتون اين منطقه شد و تمام قبايل ابدالي ان را در بر گرفت.در قرن دوازدهم اسم تمام قبايل پشتانه ي (( افغانستان )) اعم از (( ابدالي )) و (( غلجائي )) گرديد. و در سده ي سيزدهم،وسعت معنايي ان به اندازه اي شد كه عنواني براي تمامي ملت افغانستان اعم از پشتون،تاجيك،بلوچ،هزاره و غير آن گشت و جايگزين نام پيشين (( خراساني )) گرديد.(8) كلمه ي (( افغانستان )) كه يك اسم مركب فارسي است،از تركيب اسم (( افغان )) و پسوند مكاني (( ستان )) ساخته شده است.اين لغت كه به معناي (( سرزمين افغان ها )) ست،سير تاريخي مشابهي همچون لفظ (( افغان )) را پيموده است.(9)
نخستين بار (( تاريخنامه ي هرات )) در اواخر قرن هشتم اين نام را در معناي مكان و سكونت قبايل افغان استعمال كرد كه با بر قراين،محدوده ي آن از حوالي قندهار تا رودخانه ي سند بود .(10)
با فروپاشي صفويه و به دنبال ان قتل نادرشاه در ايران(در غرب خراسان)،همراه با اضمحلال گوركانيان هند(در شرق خراسان)و قدرت گيري افغانان،قلمرو معنايي واژه ي (( افغانستان )) گسترش يافت و نام سرزميني شد كه پيش از آن خراسان نام داشت و بسيار وسيع تر از افغانستان امروز بود،گرچه مرزهاي آن بارها تغيير كرده بود.اين لغت در معناي كنوني و با حدود تقريبي امروز از اوايل قرن سيزدهم معمول شد.(11)
اول بار در شعبان سال ١٢١٥هجري،ضمن معاهده ي مكتوب ميان انگلستان و ايران درباره ي دولت دراني بود كه اين اصطلاح به عنوان نام رسمي اين قسمت از سرزمين هاي اسلامي به كار رفت.(12) تا چند سال پس از انعقاد اين پيمان،مردمان و حاكمان افغان،از پذيرش نام (( افغانستان )) به جاي (( خراسان )) اكراه داشتند.(( مونت استوارت الفنستون )) انگليسي كه چند سال پس از انعقاد معاهده ي مذكور به كابل سفر كرده است مي نويسد:(( افغانان نام عمومي براي كشورشان ندارند؛اما (( افغانستان )) كه محتملاً نخست در ايران به كار برده شده،مكرر در كتاب ها آمده است و اگر به كار رود براي مردم آن سرزمين ناآشنا نيست...نامي كه توسط ساكنان سرزمين بر تمامي كشور اطلاق مي شود،خراسان است. )).(13)
در دوره هاي تاريخي پيش از آن،حد اقل از ظهور اسلام تا اوايل سده ي سيزدهم هجري،افغانستان كنوني بخشي از خراسان بزرگيبود كه در معناي گسترده اش سيستان و كابلستان را نيز شامل مي شد.(14) به همين سبب،بسياري از نويسندگان و تاريخ نگاران افغان و غير افغان خراسان را نام مشهور دوره ي اسلامي تا اواسط قرن سيزدهم اين سرزمين تلقي كرده اند.(15)
اسم(( افغانستان )) براي نخستين بار در تاريخ اين كشور در مكاتبات و معاهدات رسمي پادشاه ابدالي آن با دولت انگلستان در جمادي الاولي سال ١٢٥٤هجري استعمال شد.(16)
پي نوشت ها
1.ارانسكي.اي.ام؛مقدمه فقه اللغه ايراني؛ترجمه:كشاورز،كريم؛تهران:انتشارات پيام،چ2،1379ش.،ص228.
2.غبار،ميرغلام محمد؛افغانستان در مسير تاريخ؛تهران:انتشارات جمهوري،چ1، 1384ش.،ص6؛دايرة المعارف آريانا؛كابل:مطبعه عمومي كابل،چ1،1335ش.،ج3،ص264.
3.دايرة المعارف آريانا؛همانجا.
4.غبار؛افغانستان در مسير تاريخ؛ص9.
5.مينورسكي،و.؛تعليقات بر حدود العالم؛ترجمه:ميرحسين شاه؛تهران:دانشگاه الزهراء،چ1،1372ش.،ص211.
6.عتبي،محمد بن عبدالجبار؛تاريخ يميني؛ترجمه:جرفادقاني،ابوالشرف ناصح بن ظفر؛به اهتمام:شعار،جعفر؛تهران:بنگاه ترجمه و نشر كتاب،چ2، 1345ش.،صص33،285،333.
7.بيهقي،ابوالفضل؛تاريخ بيهقي؛ويرايش:مدرس صادقي،جعفر؛تهران:نشر مركز،چ1، 1377ش.،صص216،220،231،234.
8.دايرة المعارف آريانا؛ج3،صص264-265.
9.همانجا.
10.فرهنگ،ميرمحمدصديق؛افغانستان در پنج قرن اخير؛قم:انتشارات وفايي،چ2، 1374ش.،ج1،ص25.
11.ارانسكي؛مقدمه فقه اللغه ايراني؛ص228؛هروي،نجيب مايل؛تاريخ و زبان در افغانستان؛تهران:بنياد موقوفات دكتر محمود افشار،چ2،1371ش.،ص25؛غبار؛افغانستان در مسير تاريخ؛ص9.
12.محمود محمود؛تاريخ روابط سياسي ايران وانگليس در قرن نوزدهم ميلادي؛تهران:انتشارات اقبال،چ4،1353ش.،ج1،ص34.
13.الفنستون،مونت استوارت؛افغانان،جاي،نژاد،فرهنگ(گزارش سفر به سلطنت كابل)؛ترجمه:فكرت،محمدآصف؛مشهد:بنياد پژوهش هاي آستان قدس رضوي،چ1،1376ش.،صص105و158.
14.فرهنگ؛افغانستان در پنج قرن اخير؛ج1،ص18.
15.همان،صص17-26؛غبار؛افغانستان در مسير تاريخ؛ص9.
16.دايرةالمعارف آريانا؛ج3،ص266.
افغانستان، اگرچه بهعنوان یک کشور و یک ملت دارای تاریخی جدید است؛ اما، این سرزمین از لحاظ قدمت تاریخی، یکی از کهنترین کشورهای جهان بهشمار میرود.[۱]
افغانستان بدلیل قرارگرفتن در مسیر جاده ابریشم محل پیوندگاه تمدنهای بزرگ جهان بوده و یکی از مهمترین مراکز بازرگانی عصر باستان به شمار میرفتهاست. این موقعیت مهم و حساس ژئواستراتژیکی و ژئوپولیتیکی افغانستان در شکل دادن موزائیکی غنی از فرهنگها و تمدنهای بزرگ همچون ایرانی، یونانی، بینالنهرینی و هندی در این کشور نقش مهمی داشتهاست. از عصر پارینهسنگی و طی دورههای تاریخی، مردم افغانستان، یا همان ایرانیان شرقی باستان، جایگاه عمدهای در معرفی و گسترش ادیان جهانی و نقش مهمی در بازرگانی و دادوستد داشته و گهکاه کانون مسلط سیاسی و فرهنگی در آسیا بودهاند. از این رو افغانستان در طول تاریخ گلوگاه یورش مهاجمین و جهانگشایان بوده که ردپای آنها هنوز در گوشه و کنار این سرزمین دیده میشود.[۲]
دوران پیشاتاریخ
دوران پیشاتاریخ (به انگلیسی: Prehistory) یا دوران پیش از تاریخ یا ما قبل تاریخ از پیدایش انسان آغاز میشود و به پیدایش خط و کتابت که یکی از بزرگترین تحولات فرهنگی-اجتماعی زندگی بشر است منتهی میگردد. در آن دوران تجربهها و دستاوردهای مردم به سرعت از بین میرفت و دانش انتقال پیدا نمیکرد.
دوران پارینهسنگی
دوران پارینهسنگی (Paleolithic) یا عصر حجر (سنگ) کهن، نخستین، ابتداییترین و طولانیترین مرحله زندگی انسان است؛ از دو میلیون و پانصد هزار تا دورۀ نوسنگی (عصر حجر نو)، زمانی که انسان با کشاورزی آشنا شد، در حدود دوازده هزار سال پیش را در بر میگیرد. این دوران خود به سه زیر دوره تقسیم می گردد:
1. دورۀ پارینهسنگی زیرین یا قدیم (Lower or Old Paleolithic) یا دورۀ دیرینهسنگی که ازحدود دو میلون و پانصد هزار سال پیش شروع و تا یکصد هزار سال قبل ادامه پیدا می کند. در این دوره، گونههای اولیۀ سردهٔ انسان (Homo) ظهور میکند، که از آتش استفاده می کرده و ابزار ساز بودهاست. آثار دورۀ پارینهسنگی زیرین در آفریقا، شرق مدیترانه و اروپا پیدا شدهاست.[۳]
2. دورۀ پارینهسنگی میانی (Middle Paleolithic) یا دورۀ میانسنگی-موسترین از حدود یکصد هزار سال قبل شروع و تا سی هزار سال پیش ادامه داشته است. انسان نئاندرتال (Neanderthal) در این دوره ظهور میکند. در این دوره، سنت ابزارسازی موسترین (Mousterian) پدیدار میشود که از ابزارهای پیشین پیشرفتهتر است و شامل تراشههای سنگی، رندهها، قلمها، برمهها (متهها)، چاقوهای دستهدار و انواع تبر بودهاست. در این دوره آیین تدفین وجود داشتهاست. انسان نئاندرتال به همراه متوفی ابزار، گُل و گِل اخرا دفن می کردهاست. بر اساس نظریۀ خروج از آفریقا و با توجه به شواهد ژنتیکی و فسیلی، انسان خردمند (Homo Sapiens Sapiens) در این دوره، حدود هفتاد هزار سال پیش از خاستگاهش در قاره آفریقا خارج میشود و از طریق تنگۀ آبی باب المندب در قسمت جنوبی دریای سرخ به قارۀ آسیا پا گذاشته و از آنجا به دیگر نقاط زمین مهاجرت میکند.[۴]
3. دوره پارینهسنگی پایانی (Upper Paleolithic)-بارادوستین از حدود پنجاه هزار سال پیش شروع و در ده هزار سال پیش پایان می گیرد. در این دوره انسان نئاندرتال از بین میرود و انسان خردمند در آسیای میانه پدیدار می گردد، و بدینترتیب این منطقه را به یکی از قدیمیترین منزلگاههای انسان تبدیل میکند.
دوران پارینهسنگی افغانستان از حدود صد هزار سال پیش آغاز شد و تا دورۀ نوسنگی (عصر کشاورزی) ادامه یافتهاست. آثار این دوره در دشت ناوُر در غرب غزنی و کوهپایههای شمالی هندوکش، مانند: درۀ کور (کُر) بدخشان و قرهکمرایبک یافت شدهاست.
دورۀ پارینهسنگی زیرین. ابزارهای مربوط به دورۀ پارینهسنگی زیرین با قدمت بیش از ۱۰۰ هزار سال پیش در دشت ناوُر در غرب غزنی پیدا شدهاست. این ابزار شامل تعدادی ابزار سنگی ساخته شده از کوارتز است که شامل تراشه، ساطور، رنده، تیشه و تبر ابزار هستند. این آثار نخستین شواهد بدستآمده از دورۀ پارینهسنگی زیرین در افغانستان هستند.[۵]
دورۀ پارینهسنگی میانی افغانستان. آثار بدستآمده از درهٔ کور (کُر)، در غرب بدخشان، نخستین شواهد آشکار زيستگاههای انسان را در افغانستان نشان میدهد. طی كاوشهايی در درۀ كور در سال ۱۹۴۴ توسط لوئی دوپری و همكارانش، ابزارهای موسترین و جمجمۀ انسان نئاندرتال بهدست آمده که مربوط به دورۀ میانسنگی بوده و عمر آن را ۳۰ هزار سال پیش تخمین زدهاند.[۶]
دورۀ پارینهسنگی پایانی افغانستان.
دورۀ نوسنگی و ورود آریاییان
دورۀ نوسنگی واپسین مرحلۀ عصر حجر است و قبل از عصر فلزات یعنی عصر مس (Chalcolithic)، عصر بُرُنز و عصر آهن آغاز میگردد. در دورۀ نوسنگی، در برخی نواحی خاور میانه، انسان در حدود ۱۱ هزار سال پیش، از مرحله جمعآوری و شکار به مرحله کشت و اهلی کردن برخی جانوران، انتقال یافت. به این خاطر دورۀ نوسنگی را «عصر کشاورزی» نیز دانستهاند.[۷]
در سال ۱۹۶۵ دکتر لوئی دوپری در نتیجه كاوشهای خود در آقکُپرُک، در جنوب مزار شریف و کنار بلخآب، آثاری را به دست آورد که براساس شواهد اهلیساختن حیوانات در این دوره، متعلق به دورۀ نوسنگی است.[۸]
در این دوره، در حدود ۷۰۰۰ سال پیش از میلاد، دهقانان و چوپانانی در جلگههای حاصلخیز پیرامون هندوکُش زندگی میکردند. این مردمان صنعت ابتدائی خانهسازی با خشت خام و سفالگری را با خود بهمراه آوردند و بعدها، در عصر مس (Chalcolithic)، از فروش لاجورد (Lapis lazuli) که در سواحل و بستر رودخانهها مییافتند و تجارت آن به کشورهای اولیه باختری از طریق فلات ایران و میانرودان ثروتمند میشدند.[۹] گمان میرود این مردمان همان مردمان آریایی بودند که به شکل قبیلههای کوچک در مناطق شرقی فلات ایران (شامل افغانستان امروزی)، در مغرب فلات پامیر و در شمال کوههای هندوکش میزیستند. اینان زبان و آداب و رسوم مشترکی داشتند. در دوران باستان، اقوام هندی و ایرانی (آنان که به زبانهای هندوایرانی سخن میگفتند) خود را «آریایی» مینامیدند. نمونهٔ این اشارهها را میتوان در اوستا، سنگنبشتههای هخامنشی و متنهای کهن هندو (مانند ریگودا) دید.
مهاجرت آریائیان به فلات ایران یک مهاجرت تدریجی بوده و در دورههای مختلفی صورت گرفتهاست که در پایان دوران نوسنگی (۷۰۰۰ سال پ.م.) آغاز شد و تا ۴۰۰۰ پ.م. ادامه داشتهاست. آریاییان ساکن سرزمینهایی هستند که از دورترین مرزهای شرقی هندوستان تا اروپا امتداد دارد. به همین جهت به آنان نژاد هندو-اروپایی گفته میشود.[۱۰]
عصر بُرُنز، تمدن آمودریا و پراکندهشدن آریاییان
با رشد و رونق کشتزارها و روستاها این مردمان بتدریج شیوههای ابتدائی آبیاری را ابداع کردند که به آنها اجازه میداد تا به کشت غلات در دشتهای شمالی افغانستان روی آورند. این مناطق شمالی همان سرزمین باختر است که بعدها در نوشتههای غربی بنام «باکتریا» (Bactria) یاد میشود. در سرزمین باختر مجموعهای از واحههای مصنوعی دلتامانند توسط سیستمهای گسترده آبیاری در ۴۰۰۰ سال پیش پدید آمد. باشندگان این آبادیها زیستگاهایشان را در برابر مهاجمان مستحکم میکردند. شیوهٔ معماری که امروزه هنوز در شمال افغانستان مورد استفادهاست. مینماید که فرهنگ این مردمان باشنده در واحهها با فرهنگ همسایگان میانرودانیشان (بینالنهرین) مشترکاتی داشته، از قبیل: صنعتگری هنرمندانه، وجود طبقهٔ نخبگان و رسوم همگانی پیچیده.
با این وجود، بدلیل فقدان خط و نوشتار در این تمدن، نام بومی تمدن آنها مشخص نیست. محققان امروزه این تمدن گمنام را «مجموعهٔ باستانشناسیِ بلخ-مرو» (BMAC)، یا «تمدن آمودریا» (Oxus Civilization) مینامند. گنجینهٔ تپه فولول در شمال افغانستان آثار بجای مانده از این تمدن است و نشان میدهد که مردم افغانستان در عصر بُرُنز در تجارت جهانی آن زمان سهیم بودند. [۱۱]
تمدن آمودریا در فاصله زمانی ۲۲۰۰ پیش از میلاد تا ۱۸۰۰ پیش از میلاد به سرزمینهای شرقی گسترش مییابد و به کرانههای غربی رود سند رسیده و تمدن دره سند آنجا را منقرض میکند. گمان میرود، با افزایش تعداد اعضا، این مردمان ناچار به مهاجرت شدند و به نواحی شرق و غرب و جنوب سرزمین اصلی خود کوچ کردند. دلیل اصلی مهاجرت آنها مشخص نیست، اما به نظر میرسد دشوار شدن شرایط آب و هوایی و کمبود چراگاهها، از دلایل آن باشد.
از اسطوره تا تاریخ، اشارههای اوستا
قراری که از روی اوستا معلوم میشود، باشندگان بومی افغانستان و سرزمینهای مجاور که خود را «آریایی» مینامیدند بخاطر سرما و کمبود چراگاهها مجبور به مهاجرت به سرزمینهای دیگر در گوشه و کنار افغانستان و سرزمینهای مجاور میشوند. نسکهای وَندیداد و یَشت از اوستا به محدودهٔ جغرافیایی اشاره دارد که نخستین منزلگاههای آریاییان را تشکیل میدادند و حدود آن سرزمینهای شرقی فلات ایران تا سرحد ایران باستان و هند باستان بودهاست.
2. گَهوَه = سرزمین سُغد؛
3. مُوئورو = سرزمین مَرو؛
5. نیسایه = سرزمینی مابین مرو و بلخ، احتمالا میمنه؛
6. هَرویوه = سرزمین هرات؛
7. وَئِکِرِتَه = سرزمین گنداره؛
8. اوروا = احتمالا منطقهٔ غزنی؛
9. خنِنته = سرزمینی که از آن زیستگاه مردمان «وَرکانه» یاد شده، باشندگان گرگان، احتمال کمتر هیرکانیا؛
10. هَرَخوَیتی = سرزمین رُخَج؛
12. رَغَه = سرزمینی در شمال هَرَخوَیتی و هَئِتومَنت در مسیر سرزمین چَخرَه؛
15. هَپته هِندو = «هفت رود»، همان سرزمین سَپته سِندَوَه در جغرافیای ودائی، شمال شرقی منطقهٔ پنجاب؛
16. رَنها = همان سرزمین رَسا در جغرافیای ودائی، در پارهای از نوشتهها همراه با «کوبها» (کابل) و «کرومو» (
ادامه مطلب...
تاریخ: یک شنبه 25 ارديبهشت 1390برچسب:
افغانستان,
تاریخ افغانستان,
حکومت های افغانستان,
طالبان,
جهاد,
جنگ های افغانستان,
نظام های افغانستان,
همه چیز درباره افغانستان,
ویژگی های افغانستان,
پادشاهان افغان,